براي اطلاع از آپيدت شدن وبلاگ در خبرنامه وبلاگ عضو شويد تا جديدترين مطالب به ايميل شما ارسال شود
|
|
یا حبیب الباکین
به سید مرتضی آوینی
سلام راوی مجنون،سلام راوی خون
نگاه کن! که نگاهت غزل غزل مضمون
تـو در مسیر خدا در میان خوف و رجا
نشسته روی لبانت تبسمی محزون
به اعتقاد تـو سیاره رنج می خواهد
جهان چه فایده لبریز باشد از قارون
جهان برای تـو زندان،برای تـو انگور
جهان دسیسه ی هارون و نقشه ی مآمون
درون من برهوتی است از حقیقت دور
از این سراب مجازی مـرا ببر بیـرون
چگونه طاقت ماندن؟ مـرا ببر با خود
از این زمانه به فردای دیگری،اکنون
نگاه کن! که نگاهت روایت فتح است
سپاه چشم تـو کرده است فکه را مجنون
به سمت عشق پریدی خدانگهدارت
تو مرتضا یی و دستان مرتضی یارت
سید حمیدرضا برقعی
:: موضوعات مرتبط:
اشعار ,
,
:: بازدید از این مطلب : 799
|
امتیاز مطلب : 1
|
تعداد امتیازدهندگان : 1
|
مجموع امتیاز : 1
ن : Bahram
ت : یک شنبه 2 مهر 1391
|
|
|
|
|
|
|
|
|
|